ای نگاهت نخی از مخمل واز ابریشم چند وقتی است که هر شب به تو می اندیشم
به تو آری به تو یعنی به همان منظر دور به همان سبز صمیمی به همان باغ بلور
به تبسم به تکلم به دل آرایی تو به خموشی به تماشا به شکوفایی تو
*************
شبهی چند شبی آفت جانم شده است اول اسم کسی ورد زبانم شده است
در من انگار کسی در پی افکار من است یک نفر مثل خودم تشنه دیدار من است
یک نفر ساده چنان ساده که ازسادگی اش می توان یک شبه پی برد به دلدادگی اش
باز هم امدی تو بر سر راهم
ای عشق میکنی دوباره گمراهم
دردا من جوانیو به سر کردم
تنها از دیار خود سفر کردم
دیریست قلبه من از عاشقی سیر است
خسته از صدای زنجیر است
....
دریا اولین عشق منو بردی
پ.ن: دریا خیلی بدی
می خواستی بهم کادو بدی
۱ ساعت واسم فلسفه رنگا رو گفتی
قرمز =عشق
ابی=ارامش
زرد=تنفر
....
بعدش بهم یه قلب زرد دادی گفتی عزیزم تقدیم با عشق
دیگه افراد تو زندگیم تکراری شدن
درسته همشونو دوست دارم ولی
شاید خودم تکراری شدم
نمی دونم
کاش می شد با یه حمام رفتن همه ی حس های بدو از خودت پاک کنی
کاش می شد
یه فرد جدید تو زندگیت پیدا بشه
فرقی نداره
زن مرد پسر دختر
فقط جدید باشه و با حال از اونای که بشینی بغلش دلت نیاد حتی واسه چای ریختن پاشی
از اونای که غمو غصه هاش یادش نیاد تا تو رو دید
از اونای که هم پای تو بخونه برقصه بدوه راه بره جیغ بکشه
از اونای که امروز فقط باید تو خواب دیدش
پ.ن: کسی سراغ نداره
بوفه دانشگاه رو که جایی دنج و دوست داشتنی واسه دو در کردن کلاسا بود بستن
سرویس ها جدا شدند
و امروز
خبری جدید لرزه بر انداممان انداخت
کلاس ها نیز جدا
پ.ن:شاید مسبب بشن اولین اعتصاب عمرم رو تجربه کنم
دیشب داشتم اسمونو نگاه می کردم
می دونی چی دیدم؟
اون ستاره ای که واسم انتخاب کردی
داشت واسه یکی دیگه چشمک می زد!!!
پ.ن: نا مرد
لاک قرمزو زرد و نارنجی و ابی و بنفش جلوم ردیف کردم
۱ انگشتمو ابی میزنم بعدی رو زرد بعدشو قرمز .......
سایه سبز میزنم
ریمل سورمه ای
خط چشم قهوه ای
رژ گونه بنفش
ماتیک قرمز
کرم پودر برنزه ام رو هم زدم
موهام یه خالشو بنفش میکنم
یکشو نقره ای
یکشو کنفی
می دونی چرا؟
می خوام وقتی می ام سره قرار با تو خوشگل باشم
پ.ن: تو خروسی منم گفتم شبیه تو باشم زیاد سختت نباشه
نمودنم چرا ولی حس غریبی میگه تو همون خرسه تو اتاقم که اسمش عسل هست هستی
پ.ن:می دونید مجنون کجاست؟ لیلی حالش خیلی بده
پ.ن:قلابی هم شد عیب نداره
دستگیرت کردن
به زندان بردنت
منتظر اجرای حکم ات هستی
داد می زنی من بی گناهم
وکیل مدافعت در تکاپوی تعویض حکم
راست میگی
مدرک زیادی در دست نیست
ولی
اثر انگشتت رو روی قلبم پیدا کردن
و این تنها مدرک قابل قبولی برای هیئت منصفه است
تو محکومی محکوم
قاضی:حکم قابل تعویض نیست